بازیافتی ها جمع گردد وانگهی ویلچر شود / قصه کار خیری که هم به زمین کمک میکند و هم به معلولان
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۵۷۳۰۰
بعضی وقتها فکر میکنم آدمهای خوب برکت زمیناند. فرقی هم نمیکند که چه کاری انجام میدهند؛ یکی درخت میکارد، یکی برای نیازمندان جهیزیه تهیه میکند، یکی برای حیوانات در کوهها آب میبرد، یکی با کتاب، دنیای بچههای مناطق محروم را زیباتر میکند و یکی هم مثل ناهید هلیلیان تصمیم گرفته برای هزار معلول نیازمند، هزار ویلچر تهیه کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بخش زیبای کار هلیلیان این است که او معتقد است برای انجام کار خیر، دفتر و دستک هم نیازی نیست تا همه کمکهای جمعشده به دست نیازمندان برسد. اگر چه دوست داشتم از نزدیک با ایشان درباره حرکت خوبی که چند سال است آن را پیگیری میکنند حرف بزنم، اما سرانجام گفتوگوی ما از راه دور و تلفنی انجام شد.
دعوت به کار نیک
پدر و مادرم که هر دو چند سال پیش به رحمت خدا رفتند، همیشه به ما یاد دادند آدمهای بیتفاوتی نباشیم. یاد دادند تا جایی که میتوانیم در کنار توجه به خانواده و اقوام، به مردم هم توجه کنیم و حتی دغدغه طبیعت را داشته باشیم. اگر جایی میرفتیم و مادرم گلدانی خشک میدید، باید به آن گلدان آب میداد. پدرم اگر شاخه شکستهای میدید، آن را با نخ به جای مناسب میبست یا اگر شخصی در خیابان بار سنگینی را حمل میکرد حتماً کمکش میکرد. من که همه این موارد را دیدهام به این نتیجه رسیدهام که کمک کردن باید یکی از وظایف انسانی باشد. پدر و مادرم ما را به سمت انسانیت سوق دادند و من همیشه از این بابت از آنها ممنون بودم. این انسانیت با ما رشد کرد و هر چقدر سن ما بالا رفت اهمیت این مسائل انسانی هم برایمان بیشتر شد.
اتفاقی که خانهنشینم کرد
سال ۹۲ یک روز صبح که از خواب بیدار شدم ناگهان زمین خوردم و مهرههای چهار و پنج من جابهجا شد. دکتر به خانوادهام گفته بود این مهرهها توانایی حرکت دست و پاست و بر اثر حادثه، کانال نخاعیام دچار مشکل شده و امکان حرکت ندارم. پس از آن ماجرا یک عمل هم انجام شد اما چیزی عوض نشد. با اینکه مستقیم به خودم چیزی نگفتند و حتی از بیمارستان هم پس از یک ماه مرخص شدم، اما هیچ کاری نمیتوانستم انجام دهم، هیچ حرکتی نداشتم و حدود چهار ماه کاملاً بیحرکت بودم.
دکترها گفته بودند فیزیوتراپی یا هیچ درمان دیگری هم فایدهای ندارد. فکر کنید آدمی که همیشه فعال و به فکر کمکرسانی به خانواده و فامیل بوده، یک دفعه خانهنشین شود و در بستر بیفتد. این وضعیت من بود؛ هر چند همچنان امیدوارم بودم. حتماً شما هم کسانی را دیدهاید که وقتی با مشکلی روبهرو میشوند نمیتوانند آن را باور کنند. اما من در تلاش بودم حرکتی در خودم ایجاد کنم. پیش از این ماجرا چون مدت دو سال ورزش پیلاتس میرفتم از نظر بدنی خیلی افت نداشتم. چند وقت که از این ماجرا گذشت، یک شب احساس کردم در خواب، انگشت و دستم را تکان میدهم و واقعاً هم همینطور بود و حرکات دوباره بدنم از حرکت دست و پا شروع شد. وقتی صبح بیدار شدم و موضوع را گفتم، خانواده با پزشک صحبت کردند و جواب پزشک این بود که کانال نخاعی باز شده. از آن روز تمرینات فیزیوتراپی و ورزش را امیدوارانه شروع کردم و پس از حدود یک سال توانستم از نظر جسمانی وضعیتم را ارتقا دهم.
یک مستند تأثیرگذار
در آن ماجرا چون خودم مجبور بودم از ویلچر استفاده کنم، متوجه شدم کسانی که مجبورند از ویلچر استفاده کنند چقدر عذاب میکشند و زندگی سختی دارند! با اینکه در مورد من فامیل و خانواده همهجوره هوایم را داشتند، ولی با خودم فکر کردم اگر آدم نه توان مالی و نه کسی را داشته باشد که هوایش را داشته باشد، چقدر زندگیاش سخت میشود، بنابراین پس از آن ماجرا خیلی دلم میخواست کاری برای آنهایی انجام دهم که مجبورند از ویلچر استفاده کنند اما توان خرید آن را ندارند.
وقتی فکر کمک به افراد معلول و نیازمند به ویلچر به ذهنم رسید، یک روز در تلویزیون مستندی دیدم درباره خانمی که درهای قوطی نوشابه و ضایعات و... را جمع کرده بود و با فروش آنها برای دوستش که وضعیت بدی داشت ویلچری خریده و به او اهدا کرده بود. تماشای این مستند برای من تلنگری شد. با خودم گفتم حالا که فامیل من خیلی با هم متحد هستند، من هم این کار را انجام دهم.
سال ۱۳۹۳ بود که از همه فامیل خواستم ضایعات قابل بازیافت خودشان را جمع کنند. خوشبختانه یک ماه نشده حدود ۴۰۰ کیلو ضایعات جمع کردیم. همسرم با کمک یکی از فامیل، ضایعات را برای فروش بردند و ما توانستیم با پول فروش ضایعات و مبلغی که به آن اضافه کردیم سه ویلچر بخریم.
اولین ویلچرهایی که خریدیم ، دانهای ۲۵۰هزار تومان بود که به مرکز نگهداری کودکان استثنایی نزدیک خانه خودمان اهدا شد. این اتفاق سبب ایجاد یک حس خیلی خوب در همه ما شد، چون توانستیم با هیچ، یک کار انجام دهیم. ناگفته نماند ما تا آن روز مثل خیلیها ضایعات را دور میریختیم.
از درهای پلاستیکی شروع کردیم
پسرم همراه یکی از بستگان در اکباتان کافهای را اداره میکرد، برای همین آنجا را تبدیل به یک پایگاه کردیم. از همه خواستیم درهای پلاستیکی را که جمع میکنند به آنجا تحویل دهند. کمکم این تحویلها زیاد شد و هر دفعه که ضایعات را میفروختیم میتوانستیم ویلچر بیشتری بخریم و در فاصله هر خرید هم افرادی با کار ما آشنا میشدند و به کمک میآمدند. پس از دو سال، آقای خلیلی از دوستانمان، برای فعالیتهای گروه صفحهای در اینستاگرام راه انداخت و در آن صفحه اهداف گروهمان را اینطور تعریف کردیم: کمک به فرهنگ بازیافت، تهیه ویلچر برای نیازمندان و ایجاد همکاری و همبستگی در یک کار خیر. با شروع صفحه گروه «نیکان» در اینستاگرام، در خیلی از نقاط ایران شناخته شدیم.
ما کارمان را با جمعآوری درهای نوشابه و دیگر درهای پلاستیکی شروع کردیم، چون جمعآوری آن خیلی راحت است، مثلاً وقتی خانوادهای به کافهای میرود بهراحتی میتواند در نوشابهای را که خورده، در جیبش بگذارد. پس از مدتی، مردم خودشان متوجه میشوند میتوانند غیر از در نوشابهها هر چیز بازیافتی را جمع کنند، یعنی از درهای کوچک پلاستیکی به چیزهای بازیافتی بزرگ میرسند. البته ما برای راحتتر شدن کار افرادی که با نیکان همراه میشوند، فهرستی را آماده کردهایم که برای علاقهمندان میفرستیم تا بدانند چه ضایعاتی را جمعآوری کنند.
گفتم باید هزار ویلچر بخریم
وقتی آدم برای خودش هدفی را مشخص میکند انگار انگیزهاش خیلی بیشتر میشود. من هم وقتی این کار را شروع کردم، میخواستم انگیزه برای خودم و کسانی که در این مسیر همراهم شدهاند ایجاد کنم، بنابراین هدفمان را خرید هزار ویلچر تعیین کردیم تا برای رسیدن به عدد هزار ویلچر تلاش کنیم. ما نموداری داریم که نشان میدهد هر سال چه تعداد ویلچر خریدهایم، وقتی به آمار ویلچرهای خریداری شده نگاه میکنم خیلی لذت میبرم که امروز توانستهایم به عدد ۸۳۵ برسیم. البته این را هم بگویم که قرار نیست با رسیدن به عدد هزار ویلچر کار ما تمام شود. نکته مهم در کار ما این است همه افرادی که با ما همکاری میکنند داوطلب هستند. اتفاقاً چند روز پیش، آقایی از رفسنجان تماس گرفت تا ببیند برای همراهی با این حرکت در شهرش چه کاری باید انجام دهد. چون در رفسنجان پایگاه نداریم خیلی خوشحال شدم، بهخصوص وقتی فهمیدم ایشان فروشگاهی دارد که میتواند آن را تبدیل به پایگاه جمعآوری در بطریها کند.
هموطنانی که دوست دارند با ما همراهی کنند باید محلی برای جمعآوری در بطریها داشته باشند، آدرس و شماره تماسی به ما میدهند و آنجا میشود پایگاهی برای کمک به این طرح. به این شکل، وقتی یک نفر از استان و یا شهر دیگری تماس میگیرد، ما شماره و آدرس محل جمعآوری در بطریها و دیگر اقلام را در همان شهر میدهیم.
چون ارسال ضایعات جمعآوری شده به تهران بهصرفه نیست، پایگاههای ما در هر شهر همچنین محل فروش ضایعات جمعآوری شده است.
سختی شناسایی نیازمندان
بخش سخت کار ما شناسایی نیازمندان بهخصوص در روستاها و شهرستانهاست. چون خودم نمیتوانم برای شناسایی افراد نیازمند به ویلچر سفر بروم، باید در شهرهای مختلف افراد معتمد و علاقهمندی را پیدا کنیم تا این کار را انجام دهند. مثلاً چندی پیش خانمی از مدرسهای در بم با من تماس گرفت و از بچهای نیازمند ویلچر گفت. ما هم ویلچر را تهیه و ارسال کردیم اما با آن خانم تماس گرفتم تا ببینم میتواند کار راستیآزمایی کسانی را که به ما معرفی میشوند انجام دهد و به قول معروف نماینده گروه باشد که خوشبختانه ایشان قبول کرد.
در زابل، سراوان، سیستان، کرمانشاه و... افرادی با ما و مجموعه نیکان کار میکنند و سفیران ما هستند. سفیران نیکان شخص را میبینند، وضعیت زندگی او را بررسی میکنند و مدارک پزشکی شخص را هم برای من ارسال میکنند تا من هم مدارک پزشکی را بررسی کنم، چون ممکن است با بررسی مدارک پزشکی یک نفر، به این نتیجه برسم که فرد متقاضی، جراحی کرده و تا یک ماه آینده میتواند راه برود ولی سفیر ما متوجه این موضوع نشده باشد.
غیر از معرفی افراد نیازمند ویلچر از طرف دیگران، بعضی مواقع این افراد خودشان از طریق فضای مجازی با ما ارتباط میگیرند. ما هم برای راستیآزمایی و اینکه آیا ویلچر به آنها تعلق میگیرد یا نه، از آنها مدارک میخواهیم. گاهی از بیمارستانی که فرد متقاضی در آنجا بستری بوده استعلام میگیرم و به این شکل راستیآزماییها انجام میشود و بعد فرد در نوبت دریافت ویلچر قرار میگیرد.
نه دفتر داریم نه منشی
تعداد متقاضیان دریافت ویلچر زیاد است و الان چیزی حدود ۱۰۰ نفر در نوبت دریافت ویلچر داریم. چون متقاضی زیاد است و از طرفی هر ماه قیمت ویلچر بالا میرود، متقاضیان باید مدت بیشتری در نوبت دریافت بمانند. سال ۹۳ ما هر عدد ویلچر را ۲۵۰هزار تومان و اسفند پارسال یک میلیون و ۸۰۰ تومان خریدیم. قیمتها در نوروز سال جاری به ۲میلیون تومان رسید و دقیقاً هفته پیش هر ویلچر را به ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار تومان خریدیم، آن هم با تخفیفی که کارخانه به ما میدهد.
قبلاً ویلچرهای اهدایی متفاوت بود، اما دیدیم بیانصافی است که به هر متقاضی یک مدل متفاوت ویلچر اهدا کنیم، برای همین چند وقتی است به همه یک مدل ویلچر اهدا میکنیم.
در سیستان و بلوچستان به خاطر بیماریهای ژنتیکی که دلیل آن ازدواجهای فامیلی است و همچنین به علت وسعت این استان، بیشترین تقاضای ویلچر را داریم. پس از آن استانهای کرمان و خوزستان بیشترین تقاضای ویلچر را دارند.
در کنار من آدمهای فراوانی هستند که به نیکان کمک میکنند اما چند نفر هستند که از اول تا همین امروز کنار من بودند ارشیا چهلامیرانی، سالار و صدف گندمی و پوریا محمدی. ما دفتر و منشی و... نداریم، چون میخواهیم همه مبالغ جمع شده از راه فروش در بطری و دیگر ضایعات را صرف خرید ویلچر کنیم. اجاره یک مکان برای دفتر در تهران بسیار بالاست، وقتی مکانی اجاره شود هزینه آب و برق و دیگر هزینهها به آن افزوده میشود. اگر میخواستیم این کارها را انجام بدهیم به ۸۳۵ ویلچر نمیرسیدیم و اصلاً هم لزومی ندارد هزینه اجاره مکان و دیگر چیزها را بدهیم. بیشترین کار را با گوشیام انجام میدهم. برای مکان فعالیت گروه، بین بلوکهای اکباتان فضاهای بازی وجود دارد، همانجا ویلچرهای خریداری شده را شمارهگذاری میکنیم تا آماده تحویل شوند. برای تحویل، متقاضیان تهرانی برای گرفتن ویلچر مراجعه میکنند و ویلچرهای شهرستانها هم با باربری ارسال میشود.
برگرداندن ۳۰۰ کودک به مدرسه
من مترجمی زبان خواندهام و زمانی خیلی دوست داشتم کتاب ترجمه کنم. یکی از عشقها و انگیزههای زندگیام ترجمه کتاب و فیلم بود اما وقتی وارد کار ترجمه شدم متوجه مافیا در این کار شدم. دیدم بعضی از ناشران یک کتاب را که گل کرده، بین چند مترجم تقسیم میکنند تا زودتر و به صورت گروهی ترجمه شود و به بازار بیاید. دیدن این وضعیت برایم ناراحتکننده بود، چون فکر میکردم به خواستهام که همان مترجمی است نرسیدهایم و از این بابت ناراحت بودم، اما نیکان جای خالی این چیزها را برای من پر کرد. احساس میکنم در کنار اینکه خودم را خوشحال میکنم، کاری انجام میدهم که به من انگیزه میدهد، فعالیت نیکوکاری انجام میدهیم و خدا را شکر در شبکههای اجتماعی بیش از ۲۴هزار نفر با ما همراه شدهاند. نیکان مایه خوشحالی انسانها و افرادی میشود که با ما همکاری دارند. کودکانی بودند که به خاطر مشکلات معلولیت نمیتوانستند رفتوآمد کنند و ما با اهدای ویلچرها حداقل بالای ۳۰۰ نفر از آنها را به مدرسه فرستادیم. تعدادی از این کودکان موفق شدند ادامه تحصیل بدهند و از این بابت خیلی خوشحالم. خیلی از خانمها و آقایان معلول توانستند با ویلچر اهدایی نیکان از چهار دیواری خانههایشان خارج شوند و شغلی برای خودشان داشته باشند.
ورزشکار معلولی بود که به خاطر کرونا خانهنشین شده بود و البته وقت ورزش، ویلچرش هم شکسته بود. پدر و مادرش سالمند بودند و این وضعیت، کار او را سختتر کرده بود. ایشان هم تقاضای ویلچر داده بود و در نوبت دریافت بود. وقتی نوبتش رسید، با او تماس گرفتم اما با کمال تعجب گفت دیگر به ویلچر نیازی ندارد! خیلی ناراحت بود. با این همه، چند بار دیگر با او تماس گرفتم، اما باز هم قبول نکرد. پس از چند روز متوجه شدم بهخاطر مشکلات مختلف میخواهد خودکشی کند. تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که مدت زیادی با او صحبت کنم تا منصرف شود و خوشبختانه شد. با دوستانی در شهری که این ورزشکار زندگی میکرد ارتباط گرفتم تا برای او کاری انجام دهند. همین ماجرای ویلچر و تماسها سبب شد این ورزشکار دوباره به تیم و ورزش جدی برگردد.
آرزوی من
آرزویم این است که در همه شهرهای ایران پایگاه داشته باشیم، چون با وجود این پایگاهها و جمعآوری در بطریها و دیگر چیزهای بازیافتی، هم به محیط زیست کمک میشود و هم به تعدادی هموطن معلول که نمیتوانند یک ویلچر بخرند کمک میکنیم صاحب ویلچر شوند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جمع آوری در بطری ها نوبت دریافت کاری انجام هزار ویلچر انجام دهم کار ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۵۷۳۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زمین لرزه چهار و دو دهم ریشتری تیتکانلو
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای خراسان شمالی، براساس اعلام مرکز لرزه نگاری کشور، ساعت ۱۵:۳۷ امروز ، زمین لرزه ای به بزرگی ۴ و دو دهم ریشتر در عمق هشت کیلومتری زمین، تیتکانلو در شهرستان فاروج را لرزاند.
تاکنون از خسارت احتمالی این زمین لرزه، گزارشی دریافت نشده